اسماعیل مهرتاش به سال ۱۳۸۳شمسى در تهران متولد شد، ابتدا تحصیلات خود را در مدرسه دارالفنون به پایان رسانید و چون از كودكى داراى صدایى خوش بود و علاقه هم به موسیقى داشت، تصانیف متداول زمان خود را زمزمه میكرد، تا این كه یك روز از كدوى قلیان با چند تار موى اسب و یك سیخ كباب كمانچه ای درست میکند و شروع به صدا درآوردن از آن مینماید. هر روز این كار ادامه داشت تا این كه خانواده اش متوجه میشوند كه علاقه وى به موسیقى بیش از حد است و باید برایش فكرى بكنند لذا وى را براى فراگیرى تار نزد «درویش خان» میفرستند و او نزد این استاد بزرگ شروع به كار میکند و نواختن تار را یاد میگیرد.
اس
مدرسه دارالفنون
پس از چندى نزد یكى از موسیقیدانان عصر به نام «داوود شیرازی»٬ که از نوازندهٔ سرشناس تار در دوران قاجار، و از مشهورترین موسیقیدانان کلیمی در ایران بوده است، میرود و مدتی نزد ایشان کار میکند.
سپس در مدرسه عالى موسیقى نزد شادروان «استاد وزیرى» مدتى مشق موسیقى مینماید.
در زمانهای که اسماعیل خان مهرتاش کودکی و نوجوانی خود را سپری می کرد، نه از رادیو خبری بود، نه از تلویزیون، ولی مردم با نمایشهای تخت حوضی و خیمه شب بازی، تعزیه، نقالی و پرده خوانی و حتی معرکه گیری آشنا بودند که همگی اینها که برشمرده شد، در ردیف هنرهای نمایشی محسوب می شوند. هنر سینما هم در ایران آن روزگار بود ولی آنقدری که مردم با هنرهای نمایشی آشنا بودند و بصورت روزانه امکان دسترسی به آن را داشتند، سینما در دسترس نبود و مبلغ آن نیز برای برخی اقشار جامعه گران بود.
جامعه باربد
مهرتاش با استفاده از دانشی که در جهان موسیقی کسب کرده بود و علاقه وافرش به هنر نمایش که هنری مردمی به حساب می آمد، تصمیم به تهیه و اجرای آثار نمایشی متعددی گرفت.
مهرتاش در همین خانه ها آثار نمایشی چون بچه سه قلو، ابهت الممالک و انوشیروان عادل را اجرا کرد. این نمایشها که با همراهی همسالان اسماعیل خان آماده اجرا می شد، با دریافت مبالغی بسیار اندک نیز بعنوان پول بلیط نمایش اجرا می شد که اتفاقا استقبال خوبی نیز صورت می گرفت. درحقیقت همین آثار نمایشی، زمینه ساز شکل گیری ایده اولیه «جامعه باربد» در ذهن اسماعیل خان شد.
پس از چندى، استاد اسماعیل مهرتاش درصدد تأسیس كلاسهایى جهت تعلیم تار، فن بیان و هنرپیشگى دایر مینماید كه شاگردان براى تعلیم در این كلاسها شهریه نمیپداختند و به طور رایگان تعلیم میگرفتند و نظر او بر این بود كه افرادى هستند در جامعه داراى استعداد فراگیرى نوازندگى، هنرپیشگى و خواندن، ولى وسع مالى آنان ممكن است اجازه ندهد كه ایشان بتوانند به كلاس بیایند به همین سبب شهریه دریافت نمیکرد و كلاسهاى استاد همیشه به روى همه مردم باز بود و در زمان خود یكى از پرشاگردترین كلاسها بود
مهرتاش در سال ۱۳۰۵ همراه با ادیب خوانساری «جامعه ی باربُد» را تأسیس کرد که شامل کلاس هایی برای آموزش تار،آواز،فن بیان و بازیگری بود.
تمامی آثار نمایشی که در جامعه باربد اجرا می شد، برگرفته از ادبیات و فرهنگ کهن ایران زمین، نظیر آثار «نظامی گنجوی» و «فردوسی» بود و یا از شیوه ی آداپتاسیون که از اواخر دوره قاجاریه به ایران ورود پیدا کرد استفاده می شد و آثار شاخص آن روزگار دول فرنگ، آداپته می شد که اتفاقا مورد اقبال عمومی نیز قرار می گرفت.
او حدود ۴۵۰ آهنگ مختلف براى پیسها و پیشپردهها و استفاده آنها جهت اعیاد مختلف مذهبى، ملى و غیره ساخت كه براى صفحه شدن آنها، چند سفر به بغداد و قاهره نیز نمود.
اولین آثار مهرتاش در سال ۱۳۱۲ شمسی روی صفحات کمپانی پارلوفون و هیز مستر زویس در تهران با آواز ملوک ضرابی ضبط شد .
در سال ۱۳۱۴شمسی به همراه صبا، محجوبی،بدیع زاده، ملکه برومند، کاموسی نوازنده عود و تنی چند دیگر به سوریه و شهر حلب برای ضبط صفحه رفت.
مهرتاش برای اولین بار آهنگ های کمدی خود را با صدای بدیع زاده به ضبط رساند از جمله آهنگ معرف«یکی یک دونه خروس»، «الاگارسون»، «ذال ذالک»، «ماشین مشدی ممدعلی» و…را با کمپانی سودوا به ضبط رساند که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و چند بار این صفحات باز تولید شد.
او تنها هنرمند موسیقی است که هیچگاه نام خود را به روی صفحات گرامافون ننوشت و همیشه نام مؤسسه جامعه باربد را روی صفحات می نوشت.
اسماعیل مهرتاش و عبدالوهاب شهیدی
چه خوش صید دلم کردی(آهوی وحشی)
باصدای: عبدالوهاب شهیدی
آهنگساز: اسماعیل مهرتاش
ملوک ضرابی و استاد بنان
از شاگردان خوب استاد مهرتاش باید از بانو ملوك ضرابى، ملكه حكمتشعار، رامش و آقایان شجریان، برادران وفایى، ادیب خوانساری عبدالوهاب شهیدى، فروزنده، حسن اعتمادى، شاپور رحیمى، حسن معبودى، منتشرى، اكبر جقه، بهرام سیر، منوچهر شفیعى، گودرزى، محمد امینزاده، فریدون اسماعیلى (دوبلر)، رضائى حسن یزدانیان (خوانندگان مذهبى) و محمدرضا نوابى نام برد.
همچنین هنرپیشگانی چون محمدعلی کشاورز، عزتالله انتظامی، علی نصیریان، مرتضی احمدی و رسول نجفیان نزد او آموزش دیدهاند.
مظفر شفیعی
وی مبتکر پیش پرده خوانی بود، بدین صورت که در وقت تغییر دکورصحنه تئاتر، هنرمندان نوازنده به صحنه آمده و به اجرا برنامه میپرداختند و جامعه باربد همزمان محل رشد هنرمندان موسیقی و تئاتر شد.
وی در زمینه نمایشنامه نیز فعالیت داشت و نمایشنامههایی تا پیش از ایجاد جامعه باربد در منازل اجرا میکرد، از آن جمله میتوان به «بچه سه قلو»، «ابهت الممالک» و «انوشیروان عادل»
اشاره داشت
همچنین از کارهای بیاد ماندنی وی برنامه «چهارشنبهسوری» تهران قدیم بود که سه روز مانده به نوروز سال ۱۳۵۴ شمسی از تلویزیون پخش شد. در این برنامه هنرمندانی چون «مظفر شفیعی»، «محمدرضا شجریان»، رمحمد منتظری» و… شرکت داشتند. لازم به ذکر است که در این برنامه تصنیف معروف «کلیدساز» با صدای زنده یاد « محمدرضاشجریان» پخش شد.
محمد منتشری
همانطور که در بالا ذکر شد،کلاسهای مهرتاش به صورت عمومی و رایگان برگزار می شد و هنرمندان بسیاری در این کلاسها با ردیف موسیقی ایرانی، به روایت خود او، آشنا شدند.
شیوه ی آموزش وی بر اساس برداشت شخصی وی از موسیقی ایرانی بود که شامل ردیفی است که هم اکنون به نام «ردیف آوازی استاد اسماعیل مهرتاش» موجود و توسط «محمد منتشری» و بعدها بوسیله «داوود فیاض» به عرصه هنر عرضه شده است.
بیگمان جامعه باربد یادگار ماندگار اوست. بارها و بارها بهدرستی گفتهاند که در ایران دهههای گذشته، هنرمندانی که در موسیقی، تئاتر و هنرپیشگی بهجایی رسیدند، بیگمان روزی روزگاری گذارشان به جامعه باربد خورده است و جامعه باربد تا بدین اندازه تاثیرگذار بود.
اسماعیل مهرتاش در سال ۱۳۵۹ برای همیشه جامعه هنری ایران را ترک گفته و چشم از جهان فرو بست.
مدرسه دارالفنون در کجا واقع شده است؟
«دارالفنون» نام موسسه ای بود که در سال ۱۲۳۰خورشیدی به ابتکار «میرزاتقی خان امیرکبیر» در زمان «ناصرالدین شاه قاجار» برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تاسیس شد.
در نوشته های ایرانی تا دیر زمانی همه دانشگاه های خارجی را دارالفنون میخواندند
ساختمان دارالفنون در خیابان ناصرخسرو در مرکز شهر تهران جای گرفته است . هم اکنون این ساختمان موزه ای تاریخی است.
باربد کیست؟
«باربَد» یا باربُد شاعر، خنیاگر، موسیقیدان، بربتنواز و ترانهسرای ایرانی بود که در دربار «شاهنشاه خسرو پرویز» خدمت میکرد. او یکی از نامورترین افراد تاریخ موسیقی ایران است و برجستهترین موسیقیدان زمان خود بهشمار میرفت.
از «باربد» بارها در آثار ادبیات فارسی به ویژه «شاهنامهی فردوسی» یاد شدهاست.